بنام خدای حسابگر ؛ حسابدار زمین و آسمان ، خدایی که ذخیره ای برای مطالباتش ندارد ؛ نه سهامی است نه تضامنی ؛ نه عام است نه خصوصی 

هیچ شراکتی با کسی ندارد تداومش فرضی نیست ؛ حسابداری تورمی ندارد چون در نظرش ارزشها یکسان است . 

بنام آن خدای حسابگر ؛ حسابرس ؛ حسابدار زمین و زمان ؛ خالق هر انچه در نظر به تعداد آید ؛ بنام یکتای بی همتا حسابداری که افتتاحیه و اختتامیه تمام حسابها و کتابهاست؛  ترازش همیشه موزون است و موجودی اش  همواره در فزون 

. 

و اما من 

پروریده به دست همان خدای حسابگر 

آدمهای خاکی و دوستان خاکی تر از خاک مثل زمین استهلاک ناپذیرند رفاقت و خویشاوندی با آنها با ارزش ترین دارایی نامشهود تراز نامه ام است ولی ثبتشان نمیکنم نه به خاطر عدم تطابق با استانداردهای حسابداری ؛ بخاطر اینکه در ترامه قلبم به گونه ای ثبت شده اند که هیچ پایان دوره ای مرا مجبور به بستن حساب آنها نمیکند . 

امروز روز مرور تک تک حسابهای زندگیم است باید بدهیهایم را صاف کنم طلبم را از دنیایی که در آن طالب سلامتی بدهکارانم هستم باز بستانم؛  تراز زندگیم را دوباره بسنجم تا مبادا دینی به گردن باشد . 

امروز روز پس دادن درسهایم به خدای حسابگرم است . 

روز حسابدار مبارک

امروز بعد از مدتها بالاخره دیدمت اونم چه دیدنی دلم برات خیلی تنگ شده بود اونقدر تنگ که دیگه هیچ جایی برای گله گی هام نمونده بود اما انگار همه تلاشم برای گله کردن بود دلم خیلی ازت شکسته بود گفتم شاید اگه گله بکنم حالم خوب بشه اما نشد . میدونی چرا ؟ چون انتظار داشتم رفتاری رو بکنی که نکردی ! اومدم و دیدمت و اما هیچی از سنگینی رو دلم کم نشد !!!!هنوز بدجور دلگیرم بدجور ها  

وای که چقدر پر از گریه ام پر از غصه های بی سرو ته . پر از نداشتنهایت پر از نبودنهایت. .